برای تجربه بهتر در این وبسایت، لطفا از صفحه نمایش بزرگتر استفاده کنید.

دیگر رسانه‌ها۲۳ شهریور ۱۴۰۱

تولد دوباره مشاغل محلی

about digikala groupabout digikala groupabout digikala group
about digikala group0 دقیقه وقت خواندن

کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ بومی با ثبت نام در پلتفرم‌های آنلاین می‌توانند به بازار فروش برابر دسترسی داشته باشند

تصور کنید! چشم‌تان را باز کرده‌اید و ربات‌های شخصی صبحانه‌ی شما را به‌تخت می‌آورند؛ تنها خمیازه کشیدن شما کافی است که حس‌گرها متوجه بیدار شدن، سلامت و بیماری و نیاز شما شوند؛ روایتی شاید نه چندان تخلیلی از دنیای علم. تا دو دهه‌ی آینده هوش مصنوعی، همه‌چیز را تغییر خواهد داد. اطلاعات یا همان داده‌ها منبع ضروری تحول در دنیای امروزی‌اند، همان‌طور که نیروی بخار پیش‌برنده‌ی قرن نوزدهم بود و نفت همین نقش را در قرن بیستم بازی می‌کرد و قرن بیست‌ویکم در دست اعجاز داده‌ها خواهد بود. داده‌ها می‌خواهند امور سخت را آسان کنند؛ چیزهای پرهزینه را ارزان کنند و برای فراوانی کمیاب‌ها، چاره‌اندیشی کنند. داده نوید بهشت نمی‌دهد، هوش مصنوعی فقر و مرگ‌ومیر را ریشه‌کن نمی‌کند، کلاشینکف‌ها زمین نمی‌نشینند اما همه‌چیز به کمک داده‎ها بهینه می‌شود و شاید همین‎جاست که امور بهتر شود. برای همین باید این گفته را دقیق‌تر و با تأمل بیش‌تری بتوانیم تکرار کنیم که اگر همه‌ی زنان و مردان جهان تلفن هوشمند داشته باشند، زندگی آن‌ها متحول خواهد شد. این سکانس اول این گزارش است. داستان داده‌ها، هوش مصنوعی، ربات‌ها و… را لحظه‌ای نگه دارید.

نقشه‌ی کمک به راضیه

در سکانس دوم این گزارش می‌خواهیم به هریس سفر کنیم و از «راضیه» بیش‌تر بدانیم. اما هریس کجاست؟ راضیه کیست؟ روی نقشه، هریس بخشی از آذربایجان شرقی است. راضیه آن‌جا به دنیا آمده و همان‌جا پای قالی می‌نشیند و امرار معاش می‌کند. فرش نفیس ایرانی که تاروپود آن از بندبند انگشتان راضیه و خواهرش تاب می‌خورند و بر نقش می‌نشینند. دلال نخ، نقشه و دار به او می‌دهد و آخرین روزی که باید فرش بر زمین بنشیند، از راه می‌رسد و قالی را با خود می‌برد؛ دستمزد راضیه و خواهرش دو میلیون تومان است و دو هفته بعد بار دیگر باید نخ‌ها را دوباره تاب دهد و کار خود را شروع کند. او سال‌هاست قالی می‌بافد؛ از همان روزی که کلاس پنجم ابتدایی را تمام کرد و در خانه نشست. نه شناختی از بازار جهانی فرش دارد و نه می‌داند هنر خود را کجا و چگونه عرضه کند و نه می‌داند که چگونه می‌تواند در پلتفرم‌های آنلاین برای کسب‌وکار خود تولدی دوباره را جشن بگیرد. پلتفرم‌هایی که برای اشتغال در مناطق روستایی تلاش می‌کنند؛ به خلق ارزش اقتصادی از طریق کمک به تولید و فروش محصولات کمک می‌کنند، محصولات تولید شده را در سراسر ایران معرفی می‌کنند تا افراد به درآمدی پایدار دست یابند و راهی شهرهای بزرگ نشوند برای شروع دردسری تازه؛ شاید نقشه‌ی کمک به راضیه همین‌جا باشد: «افزایش دانش نسبت به دنیای امروز کسب‌وکارها»؛ کاری که «دیجی‌کالا» مدت‌هاست شروع کرده است.

دیجی‌کالا، ترشی‌های زینب و تولدی دوباره

سکانس دوم می‌تواند پایان بهتری هم داشته باشد. زینب کشاورز است و در زمین‌کوچک پدرش کار می‌کند؛ پدری که تهیدست بود و شاید چون اطلاعات و دانش کافی برای بهره‌برداری از خاک و تولید و فروش محصول نداشت، تهیدست ماند. او نمی‌دانست چه محصولی در زمینش رشد می‌کند و آن محصول را باید کجا و به چه کسی عرضه کند؛ او جز کاشت گندم و جو و البته کاشت چند نوع نهال به روش سنتی چیزی نمی‌دانست. اطلاعات قابل اطمینانی از قیمت بازار نداشت و در نتیجه مجبور بود هر قیمتی را که دلالان پیشنهاد می‌دهند بپذیرد. حالا زینب جای پدر از کار افتاده نشسته. زنی کشاورز که روزگاری بهره‌وری‌ کمتری از پدر داشت اما این وضعیت پایدار نماند و او بار دیگر متولد شد. یک روز متوجه شد که برای توانمندتر شدن نباید راهی بازارهای روز شهرستان محل زندگی‎اش شود و باید مسیر دیگری را امتحان کند و او بالاخره شانس پیوستن به بازار بزرگ‌تر را امتحان کرد. می‌گوید به تهران سفری داشت و آن‌جا احساس کرد که می‌تواند جایی برای سبزیجات و ترشیجات خود پیدا کند که خود با محصولات باغچه‌اش درست می‌کرد. اما نمی‌دانست چگونه و شاید عرضه به تک‌تک مغازه‌ها تنها راهی بود که به‌ذهنش می‌رسید. اما این دیری نپایید و او مسیر جدیدتری را پیدا کرد و توانست تولید محصولات کشاورزی خود را پلتفرم‌های آنلاین عرضه کند؛ حالا زینب می‌گوید رهایی از تهیدستی در صورت داشتن دانش، کار سختی نیست. حالا زینب به این باور دارد که ابرتکنولوژی، حتماً به ابربرابری و ابرنابرابری دامن می‌زند؛ مشکلی که می‌تواند با ما باشد یا نباشد؛ او معتقد است فقر به دلیل کار نکردن فقرا گسترش پیدا نمی‌کند، بلکه نابرابری آموزش و دانش، فقرا را فقیرتر می‌کند. نباید این را فراموش کرد فناوری پرسش‌های زیادی درباره‌ی آینده کار ایجاد خواهد کرد؛ اما یک پرسش مشخص است: کسانی موفق خواهند شد که تطبیق با شرایط را به ویژگی درونی خود تبدیل کنند. شناخت اقتصاد بومی و محلی و دسترسی به اقتصاد مرکز حتماً بسترهای قدرتمندی را شکل خواهد داد، به خصوص برای افرادی که به طور آزاد روی حوزه‌ای کار می‌کنند تا با تعامل با دنیای بزرگ‌تر، استعداد خود را دریابند و روی اقتصاد مناطق خود کار کنند. این‌بار دیگر همه چیز در تهران یا کلان‌شهرهای استان‌ها خلاصه نمی‌شود. با توسعه‌ی اقتصاد دیجیتال و تجارت الکترونیک فرقی ندارد کجای این سرزمین زندگی کنی. زن سیستانی و آذربایجانی، زن بلوچ و کرد، زن لر و عرب هم می‌توانند حرفه‌ی خود را ادامه دهند بدون آن‌که نگران بازار فروش محصولات خود باشند.

اگر پلتفرم‌های فروش آنلاین نبودند، این معادله پیچیده‌تر می‌شد چرا که امروزه کسب‌وکارهای بومی درمعرض بحرانی جدی هستند؛ بحرانی که شرایط متغیر بازار، افزایش تعداد رقبا، تغییر سلیقه‌ی مشتریان و ورود فناوری‌های جدید برای شهرها و کسب‌وکارهای دور از پایتخت ساخته است. کسب‌وکارهای محلی را نه پلتفرم‌ها و فناوری نوین که کمبود آگاهی و مهارت و ترس از ایجاد تغییر تهدید می‌کند؛ به نظر می‌رسد استفاده از پلتفرم‌هایی مثل دیجی‌کالا شروعی تازه برای اقتصادهای محلی است و این راز را زینب قصه‌ی ما خوب می‌داند و راضیه می‌خواهد آن را کشف کند. اما جایی که نقش آموزش برای تغییر پررنگ می‎شود، باید نقش خیلی از سازمان‌ها و نهادهای دولتی، مردمی و ان.جی.او.ها بررسی شود و درباره‌ی مسئولیت اجتماعی شرکت‌های سنتی و نوین پرسیده شود که شما برای ورود کسب‎وکارهای محلی به دوره‌ی رونق، برای کمک به اقتصاد ملی چه رؤیایی در سر دارید و چه قدمی می‌خواهید در مسیر بردارید؟

دریچه‌ی کوچک امید

حمایت از کسب‌وکارهای بزرگ که هزاران شغل در شرایط تحریم و کرونا ایجاد کرده‌اند،‌ می‌تواند معادله‌ی اقتصاد ایران را عوض کند

دهه‌ی خاموش اقتصاد را پشت سر گذاشته‌ایم؛ دهه‌ی نود که در آن میانگین رشد اقتصادی به صفر میل می‌کرد و رکوردهای رکود، تورم و نابرابری شکسته شد. آنچه از سوی مراکز رسمی و نهادهای آماری درباره دهه‌ی نود منتشر شده، گویای این موضوع است که یک دهه تحریم نه تنها فرصتی برای ظهور و بروز توان و پتانسیل‌های نادیده گرفته شده در اقتصاد، نبود، که بالا رفتن عدم قطعیت و نبود آینده‌ی امیدوارکننده از کشور در حال تحریم به از بین رفتن همان پتانسیل‌های بالفعل کشور نیز منجر شد. به گزارش معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در دهه‌‌ی نود میانگین نرخ رشد سالانه سرمایه‌گذاری در این دهه منفی 4.7 درصد بوده و میزان سرمایه‌گذاری واقعی نیز از 171 هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۰ به صد هزار میلیارد تومان در سال گذشته رسید.

تجارت الکترونیک؛ نجات ایران از زمینگیری با تحریم و کرونا

بنیان‌های رکودزا هیچ امید را نوید نمی‌دادند و در این میان شاید تنها یک دریچه‌ی امید به سوی اقتصاد کشور باز بود و آن، کسب‌وکارهای مدرن و تجارت الکترونیک بود که می‌توانست چراغ اقتصاد کلان کشور و حتا کسب‌وکارهای سنتی و محلی و بومی را روشن کند. با شیوع و گسترش ویروس کرونا در جهان، حوزه‌ی فناوری در سرتاسر جهان با شرایطی ویژه روبه‌رو شد و ایران هم از این قاعده مستثنا نبود. حالا دیگر همه به پلتفرم‌هایی مثل «دیجی‌کالا» به چشم یک نجات‌دهنده نگاه می‌کردند که می‌توانست نیازهای متفاوت و سبک زندگی جدید را پوشش دهد. با تغییر در سبک زندگی روزمره‌ی مردم که به واسطه‌ی اعمال قرنطینه و رعایت فاصله‌ی اجتماعی به‌وجود آمد، بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی و فیزیکی متحمل خسارت‌های جبران‌ناپذیری شدند، اما نباید از این نکته غافل ماند که همیشه در محدودیت‌هاست که فرصت‌ها خلق می‌شوند. اکنون بیش‌تر افراد ترجیح می‌دهند که از خدمات آنلاین استفاده کنند و محصولات خود را نه به صورت حضوری که در پلتفرم‌های آنلاین معتبری مثل دیجی‌کالا عرضه کنند. آن‌ها که در ابتدا به این فرصت به دیده تردید می‌نگریستند، متوجه شدند که باید قدر این داشته، را دانست و شاید یکی از راه‌های رهایی اقتصاد از چنبره‌ی گرفتاری همین مسیر باشد و راه رهایی کسب‌وکارهای سنتی و بومی از رکود نیز این‌گونه باشد. البته دعوای اقتصاد سنتی و مدرن همیشه و در همه‌جا کم‌وبیش دیده‌شده، اما از خطای سیاست‌گذاران ایرانی درباره‌ی اقتصاد نمی‌تواند گذشت. آن‌ها کمتر به چنین فرصتی اندیشیده‌اند و هر بار که درباره‌ی اینترنت و سرعت آن و شبکه‌های اجتماعی خواب آشفته می‌بینند، حتماً از اقتصاد دیجیتال و قدرت آن بی‌اطلاع هستند ؛ سهم آی‌تی از جی‌دی‌پی اقتصاد جهان دو تا پنج درصد است و سهم اقتصاد دیجیتال سی درصد. اما در کنار این، سیاست‌گذار «فرصت رشد ازدست‌رفته» را نمی‌بیند و برای همین در مقابل تکنولوژی جدید فن‌هراسی دارد. قطع اینترنت و دیر پیوستن به فضای اقتصاد مدرن امکان توسعه و استفاده از فناوری در سایر صنایع را برای مدت‌ها، شاید سال‌ها، کاهش می‌دهد. این درحالیست که در سال‌های اخیر مردم ایران به استفاده از گوشی‌های هوشمند در خرید آنلاین روی آورده‌اند. مثلاً سهم 84 درصدی گوشی‌های هوشمند از بازدید آنلاین دیجی‌کالا، پرمخاطب‌ترین فروشگاه اینترنتی در ایران نشانه‌ای از علاقه‌ی مردم به آشنایی با پلتفرم‌های جدید است و ذی‌نفعان این تجارت اجتماعی تنها ساکنان شهرهای بزرگ نیستند بلکه روستاها و شهرهای کوچک نیز در صف بهره‌برداران ایستاده‌اند.

سیاست‌گذار باید تسهیل‌کننده باشد نه مانع‌تراش

اگر شبکه‌های بزرگی مثل دیجی‌کالا بتوانند سهمی از بازار منطقه‌ای داشته باشند، صادرات کالاهای بومی و محلی ایرانی می‌تواند روزگار را برای اقتصاد مهجور ایران شیرین‌تر کند. هنر سوزن‌دوزی سیستان‌وبلوچستان می‌تواند نه فقط تهران که به همه‌ی جهان برسد. سفال‌سازی، گلیم بافی، منبت‌کاری و… هم ازین قاعده مستثنا نیستند. لجستیک پلتفرمی مانند دیجی‌کالا و سیستم‌های پردازش پیشرفته‌ای که در اختیار دارد می‌تواند این رؤیا را به راحتی محقق کنند، اگر سیاست‌گذاران گوشی برای شنیدن داشته باشند. در شرایطی که کشور درگیر کاهش شدید درآمدهای ارزی است سیاست‌گذاران به جای آ‌ن‌که از فرصت‌ کسب وکارهای مستقل اما پویایی مثل دیجی‌کالا برای ارزآوری استفاده کنند طرح صیانت از فضای مجازی را به تصویب می‌رسانند. نمایندگان مردم در بهارستان روی کاغذ از مزایای توسعه‌ی اقتصاد دیجیتال می‌گویند اما نسبت به مانع‌تراشی شهرداری‌، اتحادیه و… برای این کسب‌وکار بی‌تفاوت‌اند. سیاست‌های مالیاتی سخت‌گیرانه، نظارت شدید و… مسیر رشد کسب‌وکارهای مولد بزرگ را ناهموار می‌کند. این حوزه از اقتصاد در کشوری چون ما نیاز به حمایت دارد تا فروشندگان چه شهری و چه بومی و محلی آمارهای بیشتری نسبت به گذشته را از آن خود کنند.

حمایت از دیجی‌کالا، حمایت از هزاران شغل

بررسی گزارش سال ۱۴۰۰ دیجی‌کالا نشان می‌دهد که در حال حاضر در تهران 791 فروشنده‌ی بومی و محلی فعالیت می‌کنند؛ اصفهان 218، خراسان رضوی 192، آذربایجان شرقی 169، البرز 163، فارس 146، آذربایجان غربی 143، کرمانشاه 130 و مازندران 114 فروشنده‌ی بومی‌ـ‌محلی دارد و اردیبهشت1400 نقطه‌ی طلایی جذب فروشنده‌های بومی‌ـ‌محلی بود که 384 فروشنده به دیجی‌کالا جذب شد و این فرصت در شهریور، بهمن و دی تکرار شد تا حتا فروشنده‌های دورترین شهرها به تهران چون چابهار برای خلق فرصت‌های یگانه‌ی رشد دور هم جمع شوند. حالا فصل مانع‌تراشی نیست، فصلی برای همدلی و رونق اقتصاد کشور و بالا بردن سهم اقتصاد دیجیتال در جی.دی.پیِ کشور است.

این‌جا دست دلالان کوتاه است

علیرضا کلاهی صمدی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران: تجارت الکترونیک در رشد اقتصادی کشور ما که نظام توزیع در آن گرفتار انحصار است، تأثیر ویژه‌ای خواهد داشت

دسترسی عموم مردم به اینترنت موبایل و تلفن‌های هوشمند باعث به وجودآمدن فرصت‌های متعددی شده است. با به وجودآمدن پلتفرم‌های مختلف فروش بستری برای تعامل مردم و در سال‌های اخیر بستری برای خریدوفروش کالا و خدمات شکل گرفت. زمانی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار خرده‌فروشی در سطح شهر، نیاز به سرمایه‌ی اولیه زیادی برای اجاره یا خرید مغازه بود. حتا بسیاری تولیدکنندگان باید محصول خود را به واسطه‌ای می‌فروختند، چون دسترسی مستقیم به خریداران نداشتند. اما تمام این مسائل با به وجودآمدن پلتفرم‌های مختلف تغییرکرده و هزینه‌ب شروع یک کسب‌وکار به‌شدت کاهش پیدا کرده است. فروشگاه‌های آنلاین نمونه‌ای از «تجارت اجتماعی» در ایران است. تجارت الکترونیک در رشد اقتصادی کشورها، به‌خصوص کشور ما که نظام توزیع در آن مشکلات جدی دارد و گرفتار انحصار است، اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت. از طرفی بازار سنتی حاشیه‌ی سود بالایی دارد و قاعده‌ی بازی برد‌ـ‌برد نیست. این مشکل در حوزه‌های مختلف کسب‌وکار مثل عرضه‌ی محصولات کشاورزی یا فرش‌بافی بسیار ملموس است؛ مثلاً چهار درصد از سود فروشنده و دلال به دست فرش‌باف می‌رسد. برای اصلاح این روندها وجود پلتفرم‌های مدرن بسیار اهمیت دارد که می‌تواند از فرش‌بافی تا فروش محصولات کشاورزی و گیاهان دارویی سنتی، صنایع هنری و صنایع غذایی را دربرگیرد. در حال حاضر دیجی‌کالا درباره‌ی کسب‌وکارهای محلی و بومی برنامه‌ی ویژه دارد؛ این برنامه هم در حوزه‌ی آموزش است و هم در حوزه‌ی فروش. کالای صاحبان کسب‌وکار محلی به صورت رایگان در انبار دیجی‌کالا نگهداری می‌شود تا در موقع مناسب به مشتریان عرضه شود و محصولات سنتی استان‌های مختلف روی این پلتفرم و دیگر پلتفرم‌ها عرضه می‌شود. اگر خانواده‌ها متوجه اهمیت این مسیر در درآمد خانوار خود باشند، حتماً هنر و سنت‌ها حفظ می‌شود و این کسب‌وکارها محل تقویت درآمد و فرهنگ کشور خواهد شد.

مهم‌ترین مانع در نپیوستن کسب‌وکارهای بومی و سنتی به پلتفرم‌های آنلاین نبود آموزش و فرهنگ لازم درباره‌ی کسب‌وکار حرفه‌ای است. این‌که چقدر یک فرد کسب‌وکار کوچک و سنتی خود را به یک پلتفرم با تعداد مشتریان بالا تبدیل کند، نیازمند آموزش جدی است. وقت آن رسیده که در روستاها و شهرستان‌ها برنامه‌های توانمندسازی افراد اجرا شود تا مردم متوجه شوند که چطور می‌توانند کسب‌وکار سنتی‌ـ‌محلی خود را ارتقا دهند. این حوزه برای حرفه‌ای شدن نیازمند حمایت‌های بیش‌تری است و این حمایت‌ها می‌تواند در تسهیل قوانین بانکی و مالیاتی و آموزشی خلاصه شود. باید به پلتفرم‌هایی که این کسب‌وکارها را می‌فروشند مشوق کافی داده شود. ما باید از محلی‌گرایی و مرکزگرایی عبور و به بازار کل کشور فکر کنیم.

این مطلب اولین بار در ماهنامه اندیشه پویا، شماره 81 منتشر شده و در اتاق خبر دیجی‌کالا بازنشر شده است.

اخبار مرتبط

برای استفاده از مطالب وب‌سایت درباره گروه دیجی‌کالا، داشتن «هدف غیرتجاری» و ذکر «منبع» کافیست. تمام حقوق اين وب‌سايت نیز برای شرکت گروه تجارت الکترونیک دیجی‌کالا است.